حدود نیم قرن از پیدایش روابط عمومی نوین می گذرد،زمانی که شرکت نفت ایران بنیانگذار و طلایه دار این رشته در ایران شد،اما آیا روابط عمومی ها توانسته اند فعالیت مرتبطی با تعاریف روابط عمومی در سازمان خود داشته باشند.آیا شخصی که در رشته روابط عمومی فارغ التحصیل می شود اعتقاد راسخی به آموخته و رشته خود دارد و یا اینکه سازمانی که روابط عمومی را آئینه تمام نمای خود می داند تا چه اندازه سرمایه انسانی،مالی و اعتقادی را برای آن صرف نموده اند.متأسفانه روابط عمومی ها نتوانسته اند تا کنون رویکرد مناسب و مشخصی را برای فعالیت خود ترسیم نمایند.اگر به وظایف سه گانه روابط عمومی ،یعنی اطلاع از افکار عمومی،اطلاع از افکار سازمان و برقراری ارتباط بین آن دو توجه کنیم ،خواهیم فهمید که روابط عمومی می بایست ارتباطی دوجانبه داشته باشد.اما آیا اینطور است؟چرا روابط عمومی ها توجه کمتری به افکار و نیاز مخاطبان دارند؟اما آنچه مورد بحث می باشد خلاء و عدم توجه اصناف و اتحادیه های کشور به جایگاه و نقش روابط عمومی هاست. امروزه فروشگاههای زنجیره ای و حتی رستورانها و تالارهای پذیرائی دارای روابط عمومی در مجموعه خود هستند ،چطور می شود که اتحادیه های صنفی که قشر عظیمی از جامعه را تشکیل می دهند و ارتباط مؤثر و قانونمندی را با اعضاء خود که همانا تشکیل دهنده اقشار جامعه هم می باشند ،نتوانند از جایگاه و نقش مؤثر روابط عمومی بهرمند باشند.